اخبار خوب زیادی در خصوص ازدواج کردن و مزدوج ماندن وجود دارد.

برای مثال در ایالات متحده و بخش‌هایی از انگلستان، نرخ طلاق رو به کاهش است(وود، ۲۰۱۸).

افراد جوان‌تر ازدواج را به تاخیر می‌اندازند اما از آن فراری نیستند؛ آنها منتظرند تا دوران تحصیلشان به پایان برسد و پول کافی برای تامین یک ازدواج را بدست بیاورند.

یکی از فواید کلیدی ازدواج این است که تاثیر مثبتی بر سلامت و طول عمر دارد (ایکر و همکاران، ۲۰۰۷). اگر بدنبال چشم‌اندازهای جالبی از رشته‌ی روانشناسی ازدواج هستید، خودتان را به ما بسپارید و به خواندن ادامه بدهید.

روانشناسی ازدواج چیست؟

تعریف ازدواج عموماً از نقطه نظری قانونی بیان می‌شود. ازدواج کردن در هر جایگاه اجتماعی و سطوح مختلف تحصیلی رخ می‌دهد.

چرا انسان‌ها خواهان این قرارداد هستند؟ چرا ازدواج کردن اهمیت دارد؟ چرا مثل خویشاوندان نزیک انسان، بونوبوها یا شامپانزه‌ها زندگی نکنیم؟ چه خصوصیتی در ازدواج هست که تا این حد توجه ما را به خود جلب می‌کند؟

محققان از رشته‌های مختلف مشغول مطالعه در این زمینه هستند. از دیدگاه تکاملی، به ازدواج به عنوان عامل تقویت کننده و تداوم بخش گونه‌ی انسان نگاه شده. به لحاظ جامعه‌شناسی، ازدواج پیوندی را بین دو نفر و میان گروه‌هایی شکل می‌دهد. این پیوندها موفقیت گروه را تسهیل می‌کنند.

روانشناسی ازدواج روی زوج متمرکز است. محققان هر موقعیت قابل تصوری حول محور ازدواج را مورد پرسش قرار می‌دهند. برای مثال:

  • چه چیز موجب می‌شود دو نفر به یکدیگر جذب شوند؟
  • چه چیزی آنها را در کنار یکدیگر نگه می‌دارد؟
  • چه چیزی موجب جدایی آنها می‌شود؟
  • پیوند میان آنها چطور بهزیستی، سلامتی و شادی آنها را تحت تاثیر قرار می‌دهد؟
  • آیا انسان می‌بایست تک‌همسر باشد؟
  • فرزندآوری چطور پیوند ازدواج را تحت تاثیر قرار می‌دهد؟
  • اعمال دولت چطور می‌تواند سلامت ازدواج را تحت تاثیر قرار دهد؟
  • استرس چه تاثیری روی این رابطه دارد؟
  • فقدان صمیمیت چه تاثیری روی این رابطه دارد؟
  • شیوه‌ی تربیت فرد چطور می‌تواند روابط عاشقانه‌ی او را تحت تاثیر قرار دهد؟

هدف از روانشناسی ازدواج چیست؟

روابط می‌توانند پیچیده باشند؛ این خصوصاً در رابطه‌ی ازدواج صدق می‌کند. فارغ از خودمان، هیچ یک از افرادی که در دوران بزرگسالی می‌شناسیم به اندازه‌ی همسرمان بر سلامت و بهزیستی ما تاثیر ندارد (روبلز و همکاران، ۲۰۱۴).

شریک عاطفی ما به واسطه‌ی نزدیکی روزانه‌ای که به ما دارد، بهتر از هرکس دیگری ما را می‌شناسد. او خصوصیات اخلاقی ما را بلد است. با گذر زمان، هرچه به یکدیگر نزدیکتر می‌شویم، می‌توانیم یکدیگر را بالا ببریم و از گرمای رابطه لذت ببریم. حمایتی که از رابطه‌ی ازدواج بدست می‌آوریم به راحتی قابل جایگزینی با حمایت اجتماعی نیست (هولت-لونستاد و همکاران، ۲۰۰۸).

اما زمانی که اوضاع به خوبی پیش نمی‌رود، وضعیت رابطه ممکن است در سراشیبی قرار بگیرد. جروبحث‌ها یا حتی دعواهای شدید ممکن است گذر کردن از رنجش‌ها را دشوارتر کنند.

روانشناسی ازدواج فرصت آزمودن بسیاری از رفتارهایی را به ما می‌دهد که دست کمشان می‌گیریم. همچنین،‌روانشناسی ازدواج اساس علمی محکمی را برای پرداختن به مشکلات درون ازدواج، به کمک مشاوره یا رواندرمانی، فراهم می‌کند. 

نظریه‌های روانشناختی ازدواج

میان نظریه‌های متعددی که حول محور ازدواج وجود دارند، خلاصه‌ی کوتاهی از چند نظریه‌ی برجسته در خصوص ازدواج را در ادامه آورده‌ایم.

نظریه‌ی مبادله‌ی اجتماعی

نظریه‌ی مبادله‌ی اجتماعی فرض را بر این گذاشته که تعاملات بالقوه، هزینه‌ها و مزایایی را در پی دارند. افراد هر موقعیت را برای تعیین ریسک‌ها و مزایای آن بررسی می‌کنند.

درون رابطه‌ی زناشویی، این ریسک‌ها و مزایا «الگوهای گردشی داد و ستد منابع ارزشمند، چه مادی و چه غیرمادی، میان زوجین و امتیازات و هزینه‌های مرتبط با داد و ستدهای اینچنینی» است (ناکونِزنی و دنتون، ۲۰۰۸، ص ۴۰۳).

۸ عنصر صمیمیت

هنگام مطرح کردن پرسش‌ها رابطه با روانشناسی ازدواج، محققان اغلب در خصوص شیوه‌ی ایجاد و حفظ صمیمیت میان زوج‌ها کنجکاو هستند. اما صمیمیت از چه عناصری تشکیل شده؟

وارینگ در سال ۱۹۸۸ صمیمیت را از ۸ جنبه تعریف کرد:

  • حل اختلاف: زوج‌ها به چه نحو می‌توانند اختلاف نظرها را حل و فصل کنند.
  • علاقه: میزان نزدیکی عاطفی که زوجین به یکدیگر ابراز می‌کنند.
  • پیوستگی: احساس تعهد زوجین به ازدواج.
  • تمایل جنسی: نیازهای جنسی تا چه حد در ازدواج مطرح و مرتفع می‌شوند.
  • هویت: سطح اعتماد به نفس و عزت نفس زوجین.
  • سازگاری: میزان موفقیت زوج در باهم ماندن و سازش کردن.
  • استقلال: زوج‌ها چطور از خانواده‌ی ابتدایی خود و فرزندانی که بدنیا می‌آوردند مستقل می‌شوند.
  • بیانگری: میزان در میان گذاشتن افکار، باورها، رفتار و احساسات بین دو شریک عاطفی.

نظریه‌ی دوسویه‌ی عشق

این نظریه، که رابرت جی. استرنبرگ آن را بنا نهاده، دو نظریه‌ی عشق را با یکدیگر ترکیب کرده و به عنوان نظریه‌ی دوسویه‌ی عشق شناخته می‌شود.

نظریه‌ی اول ترکیبی از سه عنصر، صمیمیت، اشتیاق و تصمیم/تعهد، است. نزدیکی، ارتباط و پیوند در مرکز صمیمیت در رابطه وجود دارد. حس گرما و راحتی که نسبت به شریک عاطفی‌تان دارید را تصور کنید. عاشقی، کشش فیزیکی، و رابطه‌ی جنسی، عنصر اشتیاق نظریه را تشکیل می‌دهند.

آخرین بخش از معادله -تصمیم/تعهد- لزوماً در یک راستا با دیگر عناصر به وقوع نمی‌پیوندد. برای مثال، فرد می‌تواند تصمیم بگیرد که فرد دیگری را دوست دارد، اما بدنبال تعهد دراز مدت نباشد. فرد دیگری ممکن است به رابطه متعهد باشد اما ابراز به دوست داشتن نکند.

استفاده‌ی استرنبرگ از مثلث‌ها نشان از موازنه‌های متفاوت سه نوع مختلف از عشق دارد. یک مثلث متوازی الاضلاع در حالت توازن، نشانگر رابطه‌ی عاشقانه است.

روش گاتمن

در سال ۲۰۱۵ جان گاتمن نظریه‌ی خانه‌ی رابطه سالم (sound relationship house) را ایجاد کرد. او و همسرش طی سی‌سال روابط متعددی را مورد مطالعه قرار داده‌اند.

فرض این نظریه بر آن است که خانه‌ی هر زوج متشکل از هفت سطح است و اعتماد و تعهد (بعنوان عایق) این سطوح را در بر گرفته. این سطوح عبارتند از:

  • ایجاد نقشه‌ی عشق – به دنیای درونی و بیرونی شریک عاطفی‌تان خالصانه علاقه نشان دهید. رویاها، ارزش‌ها و اهداف شریکتان را بشناسید. از او سوالات توضیحی بپرسید.
  • دلبستگی و تحسین خودتان را ابراز کنید – علاقه و احترامی را که برای همسرتان قائل هستید به طرق مختلف و ساده، اما مداوم، ابراز کنید.
  • بجای روی برگرداندن، به یکدیگر روی بیاورید– زوج‌ها برای جلب توجه یکدیگر دست به رفتارهای کوچک می‌زنند. برای مثال، یکی از طرفین ممکن است متوجه چیزی شود و به آن اشاره کند. اگر طرف مقابل متوجه شود و واکنش نشان دهد، یعنی طرفین به هم روی آورده‌اند. اگر یکی از طرفین به کاری که خودش انجام می‌دهد ادامه دهد و واکنشی نشان دهد، این کار او نمونه‌ای از روی برگرداندن است.
  • دیدگاه مثبت – این رویکرد زمانی به کار می‌آید که اتفاقات منفی در حال رخ دادن هستند و تنها زمانی رخ می‌دهد که موارد یک تا سه در رابطه به خوبی اعمال شوند. گاتمن در سال ۲۰۱۵ این مورد را سپری در برابر زودرنجی و فاصله‌ی عاطفی خواند.
  • مدیریت اختلاف – ارتباط دوستانه اساس سر و سامان دادن به اختلافات است. زوج‌هایی که سه عنصر اول را دارند اغلب از شوخ‌طبعی و علاقه در زمان بروز اختلاف استفاده می‌کنند. ۶۹٪ از اختلافات هرگز حل نمی‌شوند. این اختلافات مشکلات دائمی هستند که در همه‌ی روابط وجود دارند. زوج‌های موفق با گذر زمان می‌آموزند که چطور از طریق گفتگو با این مشکلات کنار بیایند؛ این زوج‌ها اجازه نمی‌دهند مشکلات دائمی تبدیل به سدی برای رابطه‌شان شوند.
  • رویاهای زندگی را به حقیقت بدل کنید – زوج‌های موفق رویاهای پنهان پشت هر اختلاف را پیدا می‌کنند و آنها را گرامی می‌دارند.
  • ارزش مشترک ایجاد کنید – طرفین احساس می‌کنند دارند چیزی را باهم خلق می‌کنند. نقش‌های آنها در درون و بیرون رابطه معنا و ارزشی دارد که آنان را حمایت می‌کند.

پنج زبان عشق

دکتر گری چپمن در سال ۱۹۹۲ پس از ارائه‌ی سالها خدمات مشاوره‌ی ازدواج، پنج زبان عشق را خلق کرد. چپمن با تمرکز بر چگونگی داشتن رابطه‌ی عاشقانه‌ای سالم، اشاره می‌کند که این زبان‌ها بر دیگر انواع روابط (غیر از روابط عاشقانه) نیز قابل اعمال هستند.

به گفته‌ی او پنج رفتار برای داشتن ازدواجی سالم، شاد و پایدار ضروری است:

  • عشق و تمجید
  • یادگیری چگونگی کنار آمدن با شکست‌ها از طریق بخشش و عذرخواهی
  • آموختن مدیریت خشم
  • آموختن گوش دادن
  • پذیرش و خندیدن به رنجش‌های کوچک.

پنج زبان عشق عبارتند از:

1. عبارات تمجیدی – یادتان می‌آید که چطور شریکتان به شما یاد داد از «لطفاً» و «متشکرم» استفاده کنید؟ گاهی اوقات این نکته‌ی ساده را در رابطه‌هایمان فراموش می‌کنیم. اصل مطلب این است که همه‌ی ما شنیدن کلمات مثبت را از دهان کسانی که دوستشان داریم و برایمان قابل احترام هستند دوست داریم.

2. هدایا – این همان چیزیست که به طرف مقابل می‌گوید به یاد او هستید. لزومی ندارد هدیه‌ای گران‌قیمت باشد. همین که فکری پشت آن باشد کافی‌ست.

3. ارائه خدمات – انجام دادن کارهایی برای همسرتان، مثل کمک در کارهای خانه، در این دسته قرار می‌گیرند. اگر زبان عشق شریکتان این است، اگر این کارها را بدون آنکه از شما خواسته شود انجام دهید تاثیر بهتری هم خواهد داشت.

4. وقت گذراندن با کیفیت – وقت گذراندن با یکدیگر، بدون حواس‌پرتی و مزاحمت، گوش دادن به یکدیگر و صحبت کردن پیوندهای عمیق‌تری را می‌سازد. تلویزیون، کامپیوتر و تلفن را خاموش کنید. توجه هر دوی شما تنها متوجه یکدیگر است و بس.

5. تماس فیزیکی – گرفتن دست یکدیگر، بوسیدن، رابطه‌ی جنسی، در آغوش کشیدن و بازیگوشی راه‌هایی برای ابراز عشق هستند.

این تمرینات که با جزئیات زیاد و بر اساس علم طراحی شده‌اند ابزارهایی را برای ساختن روابط سالم و غنی در اختیار شما یا مراجعین شما می‌گذارند.

انواع مختلف ازدواج چیست؟

راه‌های متعددی برای نگاه کردن به انواع ازدواج وجود دارد. یکی از این راه‌ها این است که ازدواج را به شراکت‌های قانونی یا مذهبی تقسیم کنیم. بسیاری از اتحادهای قانونی (ثبت محضری) عنصر مذهب را شامل می‌شوند، اگرچه عنصری ضروری نیست. و بسیاری از مذاهب عموماً زدواج قانونی را به رسمیت می‌شناسند. بسیاری از ایالت‌های آمریکا ازدواج مذهبی را می پذیرند، هرچند ثبت سند آن می‌تواند ضروری باشد. این ساده‌ترین تمایز میان انواع ازدواج است.

تعاریف دیگری نیز از انواع ازدواج وجود دارند که یا شامل توصیفی از سبک ازدواج، یا شیوه‌ی تعاملات زوجین درون زندگی مشترک است.

به تعریف جامعه‌شناختی، چهار سبک پایه یا شیوه‌ی ازدواج وجود دارد:

تعدد زوجین – یک شوهر، بیش از یک همسر، می‌توان این سبک را به خواهری (هوو) و غیرخواهری (صیغه‌ای) تقسیم کرد. مورد اول همسران قانونی را شامل می‌شود.

چند شوهری – یک همسر، بیش از یک شوهر؛ این سبک از ازدواج نیز شامل روابط اخوتی و غیراخوتی می‌شود. در مورد دوم چندین برادر، یک خواهر را به همسری می‌گیرند. بسته به رسومات فرهنگی‌، فرزندان خود پدر خود را انتخاب می‌کنند و یا نوعی مراسم، پدر هر فرزند را مشخص می‌کند.

موارد فوق انواع چندهمسری هستند.

ازدواج گروهی – دو یا بیشتر از دو نفر بعنوان همسران مشترک به یکدیگر ملحق می‌شوند؛ فرزندان حاصل از این ازدواج به گروه تعلق دارند.

تک‌همسری – دو نوع از تک‌همسری وجود دارد؛ یکباره و چندباره. تک‌همسری یکباره اجازه‌ی تجدید فراش پس از فوت یا طلاق را نمی‌دهد. تک‌همسری چندباره این اجازه را می‌دهد.

ازدواج آزاد ­– این سبک از ازدواج ممکن است شامل دو طرف رابطه بشود یا نشود. این سبک از ازدواج به طرفین اجازه می‌دهد با شخصی غیر از همسر خود نوعی از رابطه را برقرار کنند. زوجین این رابطه را خیانت نمی‌دانند. همچنین ممکن است زوجین باهم این نوع از رابطه را انجام دهند؛ برای مثال «جابجایی همسران» سبکی از ازدواج آزاد است.

می‌توان گفت که دسته‌بندی‌ها و سبک‌های دیگری از ازدواج هم وجود دارند، اما مواردی که ذکر شد متداول‌ترین سبک‌های ازدواج است.

روانشناسان نیز ازدواج را براساس چگونگی تعاملات زوجین در زندگی زناشویی تعریف کرده‌اند که بر اساس نظریه‌ی غالبی که روانشناس یا درمانگر انتخاب کند متغیر است. برای مثال بنیاد گاتمن پنج سبک از ازدواج را تعریف می‌کند. سه سبک اول، ازدواج‌های شاد هستند که هریک معایب و محاسن خود را دارند.

  • زوج‌های فراری از اختلاف – این زوج‌ها بر سر موضوعات مشترکی اتفاق نظر دارند که در حول محور آن موضوعات به یکدیگر متکی هستند. این زوج‌ها زمان زیادی را صرف قانع کردن یکدیگر یا مذاکره کردن نمی‌کنند. آنها حد و مرزهایی را تعیین کرده و در فرای این حد و حدود مستقل و دارای علایق جداگانه هستند.
  • زوج‌های دمدمی – این رابطه احساسی است. زوجین اغلب مشغول قانع کردن و مذاکره هستند اما به یکدیگر احترام می‌گذارند. این زوج ها در حین مذاکره از شوخ طبعی استفاده می‌کنند.
  • زوج‌های ارزیاب – این زوج‌ها ترکیبی از دو دسته‌ی گذشته هستند. آنها بیشتر از دیگر زوج‌ها با در نظر گرفتن زاویه‌ی دید طرف مقابل به صحبت کردن می‌پردازند و رفتار همدلانه دارند. آنها تصمیم به جر و بحث کردن می‌گیرند و پس از پایان هر دعوا، اغلب دست به مصالحه می‌زنند. زوج‌های اینچنینی عواطف خود را بیش از حد ابراز نمی‌کنند.
  • زوج‌های کینه‌ای – این سبک از رابطه دارای سطوح بالایی از حالات تدافعی و انتقاد کردن است. در خصوص زاویه‌ی دید طرف مقابل تقریباً هیچ صحبتی نمی‌کنند و بسیار دست به تحقیر دیگری می‌زنند.
  • زوج‌های کینه‌ای منفصل این زوج‌ها تا پای جان دعوا می‌کنند. بحث‌های آنها دائماً به بن‌بست می خورد. آنها از یکدیگر ایراد بی‌جا نمی‌گیرند و به لحاظ عاطفی از هم فاصله دارند. این دست از ازدواج‌ها در نهایت به طلاق می‌انجامند.

۶ واقع جالب درباره‌ی روانشناسی ازدواج

افراد چطور تصمیم به ازدواج می‌گیرند؟ چه عواملی بیشترین اهمیت را دارند؟ مرکز تحقیقات پیو (گیجر و لیوینگستون، ۲۰۱۹) از سال ۱۹۹۰ این پرسش‌ها و پرسش‌های مشابهی را برای شهروندان آمریکایی مطرح کرده است. در ادامه بخشی از یافته‌های آنها را آورده‌ایم:

1. ۶۴٪ از شهروندان آمریکا گفتند داشتن علایق مشترک به مزدوج ماندن کمک می‌کند.

2. ۶۱٪ باور داشتند رابطه‌ی جنسی رضایت‌بخش اهمیت ویژه‌ای در ازدواج موفق دارد.

3. نرخ ازدواج سفید در ایالات متحده رو به افزایش است و بیشترین رشد را بین افراد پنجاه‌سال به بالا دارد.

4. تعداد زنانی که ازدواج مجدد دارند از تعداد مردان کمتر است. در سال ۲۰۱۴، ۵۴٪ از زنان گفتند که قصد ازدواج مجدد را ندارند.

5. در سال ۲۰۱۵، ۱۷٪ از زوج‌های جوان با شخصی از نژاد یا قومیت متفاوتی ازدواج کردند. در سال ۱۹۶۷ این رقم ۳٪ بود.

6. اگرچه بسیاری از ازدواج‌ها میان افرادی از مذاهب متفاوت است، این درمورد باورهای سیاسی متفاوت صدق نمی‌کند. اکثریت (۷۷٪) جمهوری‌خواهان و دموکرات‌ها با شخصی ازدواج می‌کنند که دیدگاه‌های سیاسی مشترکی با او دارند.

نگاهی به روانشناسی زوج‌های ناسازگار

همه‌ی ما زوج‌هایی را دیده‌ایم که بنظرمان به درد یکدیگر نمی‌خورند. در مورد بعضی از این زوج‌ها بنظر می‌رسد که قطب‌های مخالف یکدیگر را جذب کرده‌اند، اما در خصوص بسیاری از آنها، تضاد منجر به ناسازگاری مداوم می‌شود.

سازگاری به سادگی آنچه در ظاهر به نظر می‌رسد با طرف مقابل مشترک داریم نیست بلکه شامل ارزش‌ها، باورها و خصیصه‌های اخلاقی مشترک نیز می‌شود.

چه چیزی باعث سازگاری بیشتر یا کمتر میان ما می‌شود؟ اصلاً سازگاری تا چه حد اهمیت دارد؟ بیشتر زوج‌ها بر سر مسائل مالی، رابطه‌ی جنسی و فرزندان جر و بحث می‌کنند. گاتمن می‌گوید ناسازگاری یعنی رابطه‌ی عاطفی تا چه حد از هدف زندگی شما حمایت می‌کند. به باور او ما باید در سطح عاطفی ارتباط برقرار کرده و به رفتارهای توجه‌خواهانه‌ی یکدیگر واکنش نشان دهیم (استراف مارانو و فلورا، ۲۰۰۴).

وبسایت همسریابی ای‌هارمونی ادعا می کند ۳۲ حیطه‌ی سازگاری وجود دارد که برخی از آنها عبارتند از:

  • چطور با یکدیگر صحبت منطقی می‌کنید و تصمیم می‌گیرید
  • احساسات طرفین در خصوص نقش‌های جنسیتی
  • میزان درون‌گرایی یا برون‌گرایی طرفین
  • توانایی وقف پیدا کردن
  • چگونگی کنار آمدن با استیصال
  • چگونگی برقراری ارتباط و تعامل

زوج‌هایی که از طریق ای‌هارمونی ازدواج کرده و ۷ الی ۱۰ سال از زندگی مشترک آنها می‌گذرد نرخ طلاق ۳.۶۸٪ دارند (کاچیوپو و همکاران، ۲۰۱۳). زوج‌هایی که از طریق اینترنت آشنا شده‌اند «دارای نرخ رضایت از ازدواج کمی بالاتر و نرخ شکست در ازدواج کمی پایین‌تر از زوج‌هایی هستند که از طرق سنتی با یکدیگر اشنا شده‌اند» (کاچیوپو و همکاران، ۲۰۱۳، ص ۱۰۱۳۹). سرویس‌های همسریابی آنلاین دامنه‌ی آشنایی را گسترده‌تر می‌کنند. این مهم منجر به افزایش شانسِ یافتن شریکی سازگار می‌شود.

دو عنصر کلیدی موفقیت در زوج‌های ناسازگار، سخاوت و وقف‌پذیری است. در بخشیدن زمان، توجه و کلمات خود دست‌ودل بازتر باشید. بپذیرید که همانطور که شما درحال تغییر هستید، همسرتان هم ممکن است تغییر کند.

منبع: positivepsychology

AAA

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *