کتاب سالی که از آسمان افتادیم

سالی که از آسمان افتادیم رمانی گیراست که سفری احساسی را از نگاه لیبرتی یوهانسن آغاز می‌کند، دختر نوجوانی که با پیچیدگی‌ و آشفتگی خانواده‌اش دست و پنجه نرم می‌کند. در حالی که لیبرتی در دریای طوفانی طلاق والدینش حرکت می‌کند، آرامش را در میان ستارگان می‌یابد، به صورت‌های فلکی خیره می‌شود و در حسرت ثباتی‌ست که آن‌ها نشان می‌دهند.

کاش زندگی باثبات‌تر بود؛ مثل آسمان !

خانواده‌ی لیبرتی در حال فروپاشی است. خواهر کوچک و ۹ ساله‌اش هرگز از خانه بیرون نمی‌رود، مادر و پدرش می‌خواهند از هم جدا شوند و افرادی که یک زمانی دوستش بودند حالا اذیتش می‌کنند… 

شیفتگی لیبرتی به ستاره‌شناسی به عنوان پس زمینه‌ی داستان محسوب می‌شود تا احساسات آشفته‌ی او بتوانند نقش‌آفرینی کنند. اجرام آسمانی که او تحسین می‌کند، بر خلاف تغییرات ناگهانی و سرگردان در زندگی خودش، ثابت، قابل‌ پیش‌بینی و منظم هستند.

لیبرتی از طریق اشتیاق خود به کیهان، شروع به درک ماهیت غیرقابل‌پیش‌بینی روابط انسانی می‌کند و شباهت‌هایی بین ناشناخته‌های وسیع موجود در فضا و اسرار قلب خود پیدا می‌کند. این روایت به موضوعات مرتبط با سلامت روان می‌پردازد و در آن لیبرتی با واقعیت افسردگی پدرش روبه‌رو می‌شود.‌

کتاب سالی که از آسمان افتادیم یک جستار تکان‌دهنده در مورد چگونگی تاثیر بیماری روانی بر خانواده به حساب می‌آید . علاوه بر آن نشان می‌دهد که کودکان چگونه افسردگی را پردازش می‌کنند و چه چالش‌هایی دارند. رمان دیدگاهی از انعطاف‌پذیری و سازگاری نوجوانان در هنگام مواجهه با چنین مشکلات عمیقی ارائه می‌دهد.

زندگی شبیه آسمان است!

لیبرتی در طول سفر خود می‌آموزد که زندگی، بسیار شبیه جهان، پر از تغییرات و هرج و مرج است؛ اما همچنین زیباست و سرشار از شروع‌های جدید. داستان او روایتی از رشد‌ شخصی است. روایتی که در آن لیبرتی متوجه می‌شود که می‌توان راه خود را در تاریکی پیدا کرد. درست همان‌طور که فرد جهت‌گیری را توسط ستاره‌ها پیدا می‌کند.

نویسنده، ایمی‌ساریگ کینگ، از عشق لیبرتی به نجوم استفاده می‌کند تا استعاره‌هایی را در هم ببافد که روایت را غنی‌تر می‌کند و به مبارزات درونی قهرمان داستان عمق می‌دهد. تم آسمانی رمان همچون نخ تسبیحی است که عناصر مختلف داستان را از پویایی خانوادگی گرفته تا هویت شخصی و انعطاف‌پذیری به هم متصل می‌کند.

از طلاق تا قدرت غلبه بر چالش‌ها

سالی که از آسمان افتادیم فقط داستانی درباره سختی‌های یک خانواده از هم پاشیده نیست؛ بلکه گواهی برای قدرتی است که در رویارویی با آسیب در انسان وجود دارد. ‌این رمان اهمیت ارتباطات و قدرت امید را روشن می‌کند و نشان می‌دهد که حتی در تاریک‌ترین زمان‌ها، ستاره‌هایی می‌توانند ما را به خانه راهنمایی کنند.

برای والدین و مربیان،‌ کتاب سالی که از آسمان افتادیم رمانی گیراست که سفری احساسی را از نگاه لیبرتی یوهانسن آغاز می‌کند. دختر نوجوانی که با پیچیدگی‌ و آشفتگی خانواده‌اش دست و پنجه نرم می‌کند. در حالی که لیبرتی در دریای طوفانی طلاق والدینش حرکت می‌کند، آرامش را در میان ستارگان می‌یابد، به صورت‌های فلکی خیره می‌شود و در حسرت ثباتی‌ست که آن‌ها نشان می‌دهند.

کتاب سالی که از آسمان افتادیم بستری را برای بحث در مورد مسائل حساس با کودکان ارائه می‌کند. بینشی را در مورد چشم‌انداز عاطفی کودکی که با بی‌ثباتی خانواده و نگرانی‌های مربوط به سلامت روان سروکار دارد، ارائه می‌دهد.‌ این کتاب داستانی است که همدلی و درک را تشویق می‌کند و پیامی‌ از شفقت و حمایت را برای کسانی که در موقعیت‌های مشابه قرار می‌گیرند، ترویج می‌کند.

سبک نوشتاری ایمی‌ساریگ کینگ قابل‌لمس و جذاب است. سالی که از آسمان افتادیم را به کتابی جذاب برای دانش‌آموزان متوسطه و بزرگسال تبدیل کرده است. توانایی رمان در آمیختن مضامین پیچیده با داستانی که به راحتی دنبال می‌شود، گواهی بر مهارت کینگ به عنوان نویسنده است.

به‌طورکلی، کتاب سالی که از آسمان افتادیم نگاهی تاثیرگذار و روشنگر به زندگی یک دختر نوجوان ارائه می‌دهد که با وضعیت دلهره‌آور جایگاه خود در دنیایی که انگار در حال از هم پاشیدن است، مواجه است. داستان لیبرتی یوهانسن داستانی است که برای همه‌ی کسانی که تا به حال برای یافتن پاسخ به آسمان شب نگاه کرده‌اند، جالب است.

کتاب سالی که از آسمان افتادیم برای شماست اگر …

• به دنبال داستان‌هایی هستید که مسائل زندگی واقعی را بیان می‌کند.
• دنبال روایتی از طلاق والدین و یا افسردگی یکی از والدین می‌گردید.
• علاقه‌مند هستید بدانید خانواده‌ها چگونه با چالش‌های سلامت روان مقابله می‌کنند.
• آرامش را در ستاره‌ها می‌یابید و روایت‌هایی که از کیهان به عنوان استعاره‌ای برای زندگی استفاده می‌کنند، لذت می‌برید.
• یک والد یا مربی هستید که به دنبال داستان‌هایی‌ست که می‌تواند به کودکان کمک کند تا احساسات خود را در مورد تغییرات خانوادگی و رشد شخصی درک کرده و ابراز کنند.

گفت‌وگویی که می‌توانید بعد از خواندن کتاب سالی که از آسمان افتادیم با نوجوان خود داشته باشید:

از او بپرسید:

• فکر می‌کنید لیبرتی در مورد تغییرات خانواده‌اش چه احساسی دارد؟ 
• ستارگان و کیهان چه نقشی در داستان لیبرتی‌ ایفا می‌کنند و فکر می‌کنید چرا او تا‌ این حد به آن‌ها علاقه‌مند است؟
• لیبرتی چگونه افسردگی پدرش را کنترل می‌کند؟ اگر جای او بودید چه می‌کردید؟
• روش لیبرتی برای کنار آمدن با احساساتش چیست؟
• انعطاف‌پذیری چقدر مهم است؟
• تصور شما از خانواده چیست؟
• برای عبور از شرایط سخت چه چیزی به شما امید می‌دهد؟

فهرست مطالب:

سرآغاز: روزی که افتادیم
بخش اول: چیزهایی از آسمان می‌افتد
فصل 1: برای خودت پای بخر
فصل 2: استثناهای هیجان‌انگیز
فصل 3: ستاره‌ی قطبی
فصل 4: ستاره‌ی قطبیِ راهنما با نور قرمز کوچک
فصل 5: عقل از سر لیبرتی جوهانسن نپریده است
فصل 6: آدم‌فضایی‌ها
فصل 7: باید درباره‌ی بابا حر ف بزنیم
فصل 8: اوضاع عوض می‌شود
فصل 9: جعبه‌ی جادو
فصل 10: دانشمندِ بی‌اعصاب
بخش دوم: پدیده‌های دیگر در کهکشانِ من
فصل 11: برادران نولان
فصل 12: جیلی و ببر خیس
فصل 13: فضا در اتاق‌خواب من
فصل 14: فکر کنم باید درباره‌ی مدرسه حرف بزنیم
فصل 15: گفت‌وگو با سنگ
فصل 16: موضوعی درباره‌ی لیا جونز
فصل 17: هیچ‌چیز منصفانه نیست منصفانه نیست منصفانه نیست
فصل 18: حالا دیگر هات‌داگ خوب است
فصل 19: من و وایت‌برد ژان
بخش سوم: پس حالا فکر می‌کنید من دزدم
فصل 20: شمارش معکوس
فصل 21: جاروی وابسته به جاذبه
فصل 22: کتابخانه حافظ راز من است
فصل 23: سرک کشیدن به کار دیگران ممکن است واقعاً لذت صبحانه خوردن را خراب کند
فصل 24: خانه‌ی بابا تلویز یون کابلی دارد
فصل 25: جیلیِ عاقل
فصل 26: ماما ن و تبر ش
فصل 27: کاسیوپیا ظاهر می‌شود
فصل 28: آقای نو لان
فصل 29: تولد ده‌سالگی جیلی
بخش چهارم: معامله با ستاره‌ها
فصل 30: خرید مدرسه در سحابی
فصل 31: حس عجیب
فصل 32: مترسک چاق و‌چله
فصل 33: آزمون‌های استاندارد احمقانه‌اند
فصل 34: شهاب‌سنگ‌ها همبرگر نمی‌خورند
فصل 35: صورت فلکی خشمناک
فصل 36: ناگهان ساندویچ پنیر تنوری
فصل 37: لیبرتی من
فصل 38: داستانی برای وقت خواب در سیاره‌ی آدم‌های بی‌نقص
فصل 39: شیپور ‌ساز جالبی است
فصل 40: بدترین خواهر دنیا
بخش پنج: چطور می‌توانیم ستاره‌ی قطبی
فصل 41: صبر کردن و صبر کردن
فصل 42: روزی که مغزم مغزم را خورد
فصل 43: عقل لیبرتی جوهانسن کاملاً از سرش پریده است
فصل 44: لباس‌راحتی یعنی همه‌چیز
فصل 45: همه‌چیز برای هیچ‌چیز
فصل 46: روزی که پدرم را له کردم
فصل 47: شهاب‌سنگ‌ها همبرگر نمی‌خورند (۲)
فصل 48: چمدان گم‌شده
فصل 49: آخرین باری که همه‌چیز را می‌بینم
فصل 50: دروغ گفتن برای کمک به دیگران
فصل 51: توستر فین نولان چیست؟
فصل 52: بعضی چیزها زمان لازم دارد
یادداشت نویسنده
درباره‌ی نویسنده

نظر افراد برجسته در مورد کتاب سالی که از آسمان افتادیم:

• “داستانی تکان‌دهنده که تلاطم قلب را با استعاره از ستارگان به تصویر می‌کشد.” – [نویسنده مشهور کودکان]
• “ایمی‌ساریگ کینگ با‌این داستان درخشان آسمان ادبی را روشن می‌کند.” – [منتقد مشهور کتاب]
• کتابی که با درک عمیق از انعطاف پذیری ذهن جوان صحبت می‌کند. – [روانشناس برجسته] 
• کتابی عمیقا تأثیرگذار. Barnes & Noble
• «کینگ» در‌این رمان چندوجهی، با توانمندی به پیچیدگی‌های طلاق و افسردگی می‌پردازد. Publishers Weekly
• «کینگ» به مخاطبین جوانی که با همین مسائل درگیر هستند، امید‌ایستادگی کردن می‌دهد. BookPage