کتاب کمی تا قسمتی معمولی

کتاب کمی تا قسمتی معمولی سفر نورا لوی، دانش‌آموز کلاس هفتمی ‌را دنبال می‌کند که پس از دو سال مبارزه با سرطان خون، در حال بازگشت به مدرسه است. همان‌طور که نورا در حال حرکت در پویایی‌های اجتماعی پیچیده دوران راهنمایی است، با‌ این میل دست‌ و‌ پنجه نرم می‌کند که با او به عنوان یک دانش‌آموز عادی رفتار شود نه یک “دختر سرطانی”. 

من دختر سرطانی نیستم.

جنگ نورا لوی با سرطان به پایان رسیده است. حالا که او -بعد از روزهای طولانی درگیری با سرطان خون- در مبارزه با بیماری پیروز شده، قصد دارد دوباره به مدرسه بازگردد، کلاس هفتم را پرقدرت شروع کند و زندگی روزمره‌اش را از سر بگیرد؛ با‌این وجود، اوضاع آن‌طور که نورا گمان می‌کند، پیش نمی‌رود.
درست از همان اولین لحظه که نورا قدم در کلاس هفتم می‌گذارد، متوجه می‌شود که همه‌ی هم‌کلاسی‌هایش به او زل زده‌اند. بیشتر بچه‌ها زرنگ هستند و از گوشه‌ی چشم، دزدکی، نورا را نگاه می‌کنند، اما چند نفر هم مستقیم به او زل زده می‌زنند.

نورا تلاش می‌کند عادی رفتار کند؛ چهار تا انگشتش را بالا می‌گیرد و رو به دوستانش تکان‌تکان می‌دهد که یعنی سلام، اما هم‌کلاسی‌هایش از خجالت سرخ می‌شوند و روی‌ از نورا برمی‌گیرند. نورا مات و مبهوت باقی می‌ماند. هیچ سر در نمی‌آورد که چرا باقی بچه‌ها چنین می‌کنند؟ چرا نگاه می‌کنند و بعد فوراً رویشان را برمی‌گردانند؟

کتاب کمی تا قسمتی معمولی نوشته باربارا دی، رمانی تاثیرگذار و روشنگر برای رده‌ی سنی نوجوان است که به بررسی چالش‌های بازگشت به مدرسه و زندگی عادی پس از یک بیماری جدی می‌پردازد.‌

در طول داستان، خوانندگان شاهد نبرد درونی نورا بین تمایل او برای به اشتراک گذاشتن تجربه‌اش و نیازش به محافظت از خود در برابر بیماری‌اش هستند. سفر نورا فقط در مورد سلامت جسمانی او نیست، بلکه سفری‌ست برای حفظ سلامت عاطفی‌اش تا زندگی و هویت خود را بازیابد.‌ کتاب کمی تا قسمتی معمولی با ظرافت مضامین دوستی، انعطاف‌پذیری و اهمیت همدلی را روایت می‌کند

با من عادی رفتار کنید

دی به طرز ماهرانه‌ای تفاوت‌های ظریف زندگی دوران نوجوانی را به تصویر می‌کشد – چه چیزی خوب، بد، و هنجار یا ناهنجار تلقی می‌شود. او گروهی از شخصیت‌های واقعی و مرتبط خلق می‌کند، از خانواده حامی‌ نورا گرفته تا دوستان قدیمی‌اش که دیگر نمی‌دانند چگونه با او رفتار کنند و دوستان جدیدی که او را همان‌طور که هست می‌بینند، نه آن‌چه را که تجربه کرده است.

کمی تا قسمتی معمولی داستان شجاعت و امیدی است که برای هرکسی که با ناملایمات مواجه شده است قابل درک است. مطالعه‌ای ضروری برای کودکان و بزرگسالان است تا بتوانند از دید فرد نوجوانی که با مسائل جدی سلامتی  درگیر است، نگاه کنند.
کتاب کمی تا قسمتی معمولی همچنین نقشه راهی برای یافتن جایگاه خود در جهان پس از تجربیات تغییردهنده زندگی ارائه می‌دهد.

این رمان نه تنها چراغی برای درک افرادی است که مبارزات مشابهی پشت سر گذاشته‌اند، بلکه به عنوان راهنمایی برای دوستان، خانواده و اطرافیان فرد موردآسیب نیز عمل می‌کند و بینشی را در مورد حمایت و درک مورد نیاز برای بازسازی حس عادی بودن او ارائه می‌دهد.

کتاب کمی تا قسمتی معمولی برای شماست اگر …

• دانش‌آموز متوسطه یا نوجوانی هستید که به دنبال داستانی با موضوع چالش‌های بزرگ‌شدن و سازگاری است.
• احساس می‌کنید منزوی شده‌اید یا از همسالان خود دور افتاده‌اید و به دنبال شخصیتی هستید که ‌این احساس را درک کند.
• از یک بیماری یا سختی نجات یافته‌اید و به دنبال داستانی هستید که پیچیدگی‌های بازگشت مجدد به زندگی روزمره را به تصویر بکشد.
• مربی یا والدی هستید که به دنبال راهی برای بحث در مورد موضوعاتی مانند بیماری، همدلی و انعطاف‌پذیری با نوجوانان است.
• به داستان‌های واقع‌گرایانه‌ای که دیدگاهی صادقانه و در عین حال امیدوارکننده در مورد مشکلات زندگی ارائه می‌ده، علاقه‌مند هستید.

فهرست مطالب:

همان دختری که
دیگر همه‌ چیز را پشت سر گذاشتی
مدل موی جذاب
مثلاً نقاشی
خوش به ‌حال من
همه‌چیز الان بهتر است
دستبند رفاقت
بهترین قسمت روز
کل داستان
تجربه‌ی کامل
هایدرا
آماده‌ی پرواز
لازم است چیزی بهت بگویم
کمابیش پنهان ‌شدن
غیبت ناموجه
سیلی پوتی
هر چه تو بگویی
روز موهای ژولیده
روابط دوستانه‌
گوشواره
دختر عنکبوتی
اژدهای دریایی
حرف‌های دخترانه
غول یک‌چشم
همه‌چیز درباره‌ی احساسات
یک جفت اژدهای سبز
هرا
ویروس شرور
صورتی
اسارت
سؤال و جواب
پرستار حرفه‌ای
صدای سوت
پرسفونه
سیلاس
انار
خدای من. روز اجرا در زنگ دوم، کلاس انگلیسی خانم فارل
هیولای لاک‌نس
جهان زیرین
سپاسگزاری
درباره‌ی نویسنده

گفت‌وگویی که می‌توانید بعد از خواندن کتاب کمی تا قسمتی معمولی با نوجوان خود داشته باشید:

از او بپرسید:

• تجربه نورا با سرطان خون چگونه دیدگاه او را نسبت به مدرسه و دوستی تغییر داد؟
• نورا هنگام بازگشت به مدرسه با چه چالش‌هایی روبرو شد و چگونه با آن‌ها کنار آمد؟
• فکر می‌کنید چرا نورا می‌خواست با او مانند یک دختر «عادی» رفتار شود تا «دختر سرطانی»؟
• واکنش دوستان و همکلاسی‌های نورا به بازگشت او چگونه بود؟ شما به جای آن‌ها چه می‌کردید؟
• چند راه وجود دارد که نورا در طول داستان با احساسات و ترس‌های خود کنار آمد؟
• آیا می‌توانید لحظه‌ای را در کتاب تشخیص دهید که نورا شجاعت یا انعطاف‌پذیری زیادی از خود نشان داد؟
• خانواده نورا در طول سفر چگونه از او حمایت کردند؟ حمایت خانواده در مواقع سخت چقدر مهم است؟
• از نحوه تعامل شخصیت‌ها با نورا در مورد همدلی و درک چه چیزی یاد گرفتید؟
• رابطه نورا با دوستانش در پایان کتاب چگونه تغییر کرد؟ 
• اگر بتوانید یک نصیحت یا تشویق به نورا بکنید، آن چه خواهد بود؟