کتاب تقریبا

کتاب تقریباً رمانی دلچسب و آموزنده از لیزا گراف، است. این کتاب تصویری همدلانه از قصه‌ی حرکت پسری نوجوان به سوی خودپذیری است و روایتی جذاب و قابل تامل ارائه می‌دهد.

بدترین‌های خودت را نشمار!

آلبی هرگز زرنگ‌ترین شاگرد کلاس نبوده است. هرگز بلندترین نبوده، و هرگز در ورزش هم بهترین نبوده، بهترین هنرمند هم نبوده! در عوض، آلبی یک لیست بلند بالا از چیزهایی که در آن‌ها خوب نیست دارد.
اما همه چیز از زمانی که آلبی با پرستار جدیدی آشنا می‌شود شروع به تغییر می‌کند…

تقریبا روایت آلبی، پسر ده‌ساله‌ای است که در شهر نیویورک زندگی می‌کند. داستان آلبی داستان مبارزه و انعطاف است؛ زیرا او پیچیدگی‌های بزرگ شدن را با احساس تقریباً خوب در جنبه‌های مختلف زندگی‌اش مرور می‌کند.

گراف به طرز ماهرانه‌ای صدای آلبی را به تصویر می‌کشد و او را به شخصیتی ملموس و دوست‌داشتنی تبدیل می‌کند که تجربیات بسیاری از کودکان را نشان می‌دهد.

بچه‌هایی که زیر فشارهای تحصیلی له شدند

سفر آلبی همراه با چالش‌هایی‌ست که در مدرسه دارد؛ به ویژه مشکلاتش در خواندن و ریاضی، که اغلب باعث می‌شود، احساس بی کفایتی کند. این موضوع با توقعات بالای والدینش، به ویژه مادرش، که اغلب درگیر عملکرد تحصیلی آلبی است، تشدید می‌شود.

رمان تقریباً یک کار استثنایی در به تصویر کشیدن فشارهایی است که کودکان در یک محیط رقابتی تحصیلی با آن مواجه هستند؛ به همین دلیل تقریباً برای والدین و مربیان نیز مفید است.

یکی از تکان‌دهنده‌ترین جنبه‌های کتاب تقریبا رابطه آلبی با پرستار کودک جدیدش، کالیستا است. نقش کالیستا در زندگی آلبی فراتر از نقش یک پرستار است. او به یک مربی و دوست تبدیل می‌شود که به او کمک می‌کند تا ارزش خود را کشف کند.

با همراهی کالیستا، آلبی یاد می‌گیرد که نقاط قوت و استعدادهای منحصربه‌فرد خود را ببیند، که پیامی‌ قدرتمند برای خوانندگان است.

سبک نگارش گراف در کتاب تقریبا هم ساده و هم عمیق است و این کتاب را برای طیف وسیعی از خوانندگان قابل لمس می‌کند. توانایی او در آمیختن طنز و درد دل در داستان آلبی قابل توجه است و روایتی را خلق می‌کند که هم سرگرم‌کننده است و هم احساسات را برمی‌انگیزاند.

کتاب تقریباً به موضوعات مهمی‌مانند پذیرش خود، ارزش دوستی و اهمیت درک و همدلی می‌پردازد.

توقع‌ها باید متعادل باشند

تقریبا همچنین به موضوع پویایی خانواده و تأثیر انتظارات والدین بر فرزندان می‌پردازد. رابطه آلبی با والدینش، و به ویژه تمایل او به افتخارآفرینی آن‌ها، جنبه مهمی‌از داستان است. گراف با این موضوع ظریف با حساسیت برخورد می‌کند و بینش‌هایی را در مورد پیچیدگی‌های زندگی خانوادگی ارائه می‌دهد.

رمان فقط داستانی در مورد چالش‌های پسری نوجوان نیست؛ بلکه سفری برای کشف و رشد است. تجربیات آلبی به او درس‌های زندگی ارزشمندی در مورد استقامت، مهربانی و اهمیت صادق بودن با خود می‌دهد. این درس‌ها به شیوه‌ای ظریف و قدرتمند ارائه می‌شوند و تقریباً را برای خوانندگان جوان و بزرگسالان خواندنی معنادار می‌سازند.

در پایان، کتاب تقریباً نوشته لیزا گراف رمانی زیبا نوشته شده است که نگاهی قانع کننده به زندگی پسر جوانی دارد که با چالش‌های بزرگ شدن دست و پنجه نرم می‌کند. تصویری همدلانه از سفر آلبی به سوی پذیرش و درک خود، خواندن آن را ضروری می‌کند.

کاوش کتاب در زمینه موضوعاتی مانند خانواده، دوستی و ارزش فردیت هم روشنگر و هم الهام‌بخش است. توانایی گراف در خلق روایتی که هم قابل لمس و هم نشاط‌آور باشد، تقریباً را به رمانی برجسته در ادبیات کودک و نوجوان تبدیل کرده است.

کتاب تقریباً برای شماست اگر …

• به دنبال دیدگاه‌هایی در مورد چالش‌ها و فشارهای پیش روی کودکان و نوجوانان در یک محیط رقابتی علمی ‌و اجتماعی هستید.
• گاهی اوقات احساس می‌کنید زیر فشار انتظارات دیگران له شده‌اید.
• با «پذیرش خود» مسئله دارید و دنبال کتابی برای الهام گرفتن می‌گردید.

گفت‌وگویی که می‌توانید بعد از خواندن کتاب تقریباً با نوجوان خود داشته باشید:

از او بپرسید:

• فکر می‌کنید آلبی چه احساسی نسبت به اینکه به اندازه کافی در زمینه‌های مختلف زندگی خود خوب نیست؟
• به نظر شما چرا والدین آلبی چنین انتظاراتی از او دارند؟ 
• دوستان دیگر کالیستا و آلبی چگونه در طول داستان به او کمک می‌کنند؟ 
• آلبی چگونه با ناامیدی برخورد می‌کند؟
• برخی از نقاط قوت آلبی که به تحصیلات دانشگاهی یا معیارهای سنتی موفقیت مربوط نمی‌شود، چیست؟ این نقاط قوت چگونه به او کمک می‌کند؟
• چه چیزی مهمتر از بهترین بودن در چیزی است؟
• آلبی از چه طریقی در سراسر کتاب رشد و تغییر می‌کند؟

نظر افراد برجسته در مورد کتاب تقریباً:

• خارق‌العاده، داستان آلبی، درخشان است. (Kirkus Reviews)
• با تصویری فکر شده و تکان‌دهنده از پسری که یاد می‌گیرد به پیش برود. (Publishers Weekly)
• کودکان به راحتی خواهند توانست بین مشکلات خود و آلبی ارتباط برقرار کنند. (Goodreads).

فهرست مطالب:

سنگ
مهربان بودن
نامه هایی که از مدرسه می رسد
کالیستا
نور، دوربین‌
یک روز تابستانی درست و حسابی
متوجه شدن
ناهار
لکنت
اینشتین
تقریباً، اَلبی
تاندربولت A10 راستکی
انجمن ریاضی
یک قوطی حلبی خالی
جوک ها
ده کلمه
حشره
تولد ارلان
برگه ی کتاب خوانی
تلویزیونِ خیابان پنجاه ونهم شرقی
سه شنبه
مهربان و بافکر و خوب
جانی ترمینال
جایی که قبلاً بودی
چیدن لیوان ها
جانی ترمینال نَه
فقط یک امتحان
صبر
جمعه
زامبیِ توی وانِ حمام
یک کاغذ تروتمیز
مسئله ی لیوان ها
تغییر برنامه
جلسه های اولیا و مربیان
درس خواندن
مشکل مغز من
چیزهایی که نمی دانم
روز دونات
بعدش
دوشنبه
شش کلمه
گریه
قهرمان ها
درست مثل من
پنجشنبه
دوستان
به درد نمی خورد
خفن بودن
هنوز
توپ بازی
یادداشت های کمکی
یکی مانده ‌به بهترین
یادداشتی روی میزم
با خانواده ی کستیو آشنا شوید
برشتوکِ دونات
هیچ کس
بی نمک
کلمه ها
کمک بی‌کمک
بدترین اتفاق دنیا
یک رأی
افکار
ادای احترام والکنی
کاپ کیک های تولد
چیزی که حتماً عاشقش می شوی
پرواز
عوض کردن شبکه
ناراحت
غافل گیریِ توی یخچال
باران در نیویورک
سرهم کردن
عاقل
یک کلمه
رسیدن به جایی که می‌روی
حرفی که می توانستم بزنم
یک یادداشت نهایی
یادداشتی از خانه
هانا شَفهازِر
نگرانی
بدترین چیز
پیام صوتی
عصبانی
بچه ی جدید
چه فکری کرده بودم
خوش شانس
معروف بودن
یک مداد سبز
درس خواندن با بتسی
پنیر تنوری معروف شفهازر
ناهار جدید
چهارشنبه
پاستیل خرسی
صاف کردن کناره ها
قدرت های ماورایی
تقریباً
چیزهایی که می دانم

جوایز و افتخارات کتاب تقریباً:

• برنده جایزه شارلوت‌هاک سال 2015.
• نامزد جایزه کتاب کودکان دوروتی کانفیلد فیشر سال 2016
• نامزد جایزه کتاب Bluestem سال 2017
• نامزد نهایی بهترین کتاب کودک از سوی کاربران سایت گودریدز سال 2014