استرس بر تمام سیستم‌های بدن از جمله سیستم‌های اسکلتی – عضلانی، تنفسی، قلبی – عروقی، غدد درون‌ریز، دستگاه گوارش، عصبی و دستگاه تناسلی تأثیر می‌گذارد. بدن ما برای مقابله با استرس در دوزهای کم به‌خوبی مجهز است، اما زمانی که این استرس طولانی‌مدت یا مزمن شود، می‌تواند اثرات جدی بر بدن شما داشته باشد.

سیستم اسکلتی عضلانی

هنگامی که بدن تحت‌فشار [استرس] است، عضلات می‌گیرند. گرفتگیِ عضلانی تقریباً یک واکنش بازتابی (reflex reaction) به استرس است که روش بدن برای محافظت در برابر درد و آسیب است. با شروع ناگهانی استرس، ماهیچه‌ها به یکباره می‌گیرند و پس از پایان استرس، گرفتگی‌شان برطرف می‌شود. استرس مزمن باعث می‌شود که ماهیچه‌های بدن در حالت کم‌وبیش ثابت آماده‌باش قرار گیرند. وقتی ماهیچه‌ها برای مدت طولانی منقبض و سفت هستند، ممکن است واکنش‌های دیگر بدن را تحریک کنند و حتی اختلالات مرتبط با استرس را افزایش دهند.

مثلاً، هر دو نوع سردرد تنشی (tension-type headache) و سردرد میگرنی با گرفتگیِ مزمن عضلانی در ناحیۀ شانه، گردن و سر مرتبط هستند. درد عضلانی – اسکلتی در کمر و اندام فوقانی نیز با استرس، به‌ویژه استرس شغلی مرتبط است.

میلیون‌ها نفر از شرایطِ دردناک مزمنِ (chronic painful condition) که از اختلالات اسکلتی عضلانی فرعی است رنج می‌برند. اغلب، اما نه همیشه، ممکن است آسیبی وجود داشته باشد که باعث ایجاد وضعیت دردناک مزمن شود. آنچه تعیین می‌کند که آیا فردِ آسیب‌دیده، از درد مزمن رنج می‌برد یا نه نحوۀ واکنش آنها به آسیب است. افرادی که از درد و آسیب مجدد می‌ترسند و تنها به دنبال علت فیزیکی و درمان آسیب هستند، معمولاً  نسبت به افرادی که سطح مشخصی از فعالیت متوسط و تحت نظارت پزشک را ادامه می‌دهند، بهبودیِ کمتری به دست می‌آورند. گرفتگی عضلانی، و در نهایت، آتروفی عضلانی (muscle atrophy) به دلیل عدم استفاده از بدن، همگی باعث ایجاد شرایط مزمن اسکلتی – عضلانی مرتبط با استرس می‌شوند.

به نظر می‌رسد که تکنیک‌های آرام‌سازی و سایر فعالیت‌ها و درمان‌های کاهش‌دهندۀ استرس به طور مؤثر گرفتگی عضلانی و بروز برخی اختلالات مرتبط با استرس مانند سردرد را کاهش می‌دهند و احساس سلامتی را افزایش می‌دهند. برای کسانی دچار شرایط درد مزمن هستند، اثبات شده که فعالیت‌های کاهش‌دهندهٔ استرس باعث بهبود خلق‌وخو و عملکرد روزانه می‌شود.

دستگاه تنفسی

سیستم تنفسی اکسیژن را به سلول‌ها می‌رساند و دی‌اکسیدکربن تولید شده را از بدن دفع می‌کند. هوا از طریق بینی وارد می‌شود و از طریق حنجره در گلو، از طریق نای به سمت پایین و از طریق برونش‌ها به ریه‌ها می‌رود. سپس برونشیول‌‌ها (bronchiole)[1] اکسیژن را برای گردش خون به گلبول‌های قرمز خون منتقل می‌کنند.

استرس و احساسات شدید و غیرقابل‌کنترل[2] می‌تواند با علائم تنفسی مانند تنگی نفس و نفس‌نفس‌زدن ظاهر شود، زیرا راه هوایی بین بینی و ریه‌ها تنگ می‌شود. برای افرادی که بیماری تنفسی ندارند، این معمولاً مشکلی ایجاد نمی‌کند؛ زیرا بدن می‌تواند اقدامات اضافی را برای تنفسِ راحت مدیریت کند. اما عوامل استرس‌‌زای روان‌شناختی می‌توانند مشکلات تنفسی را برای افراد مبتلا به بیماری‌های تنفسی که از قبل در بدن وجود دارند؛ مانند آسم و بیماری مزمن انسدادی ریه (COPD؛ شامل آمفیزم و برونشیت مزمن) تشدید کنند.

برخی از مطالعات نشان می‌دهد که استرسی حاد – مانند ازدست‌دادن یکی از عزیزانتان – در واقع می‌تواند باعث حملات آسم شود. علاوه بر این، تنفس سریع -نفس‌نفس‌زدن (hyperventilation) ناشی از استرس می‌تواند باعث حملۀ پانیک در افرادی شود که مستعد حملات پانیک هستند.

کار با یک روان‌شناس برای ایجاد راهبردهای آرام‌سازی، تنفس و سایر راهبردهای رفتاری – شناختی می‌تواند کمک کند.

سیستم قلبی عروقی

قلب و رگ‌های خونی دو جزء سیستم قلبی عروقی را تشکیل می‌دهند که با هم کار می‌کنند و تغذیه و اکسیژن را برای اندام‌های بدن فراهم می‌کنند. فعالیت این دو جزء نیز در پاسخ بدن به استرس هماهنگ است. استرس حاد – استرسی که آنی یا کوتاه‌مدت است مانند نزدیک شدن به موعد مقرر (deadline) انجام کاری، گیرکردن در ترافیک یا ترمز ناگهانی برای جلوگیری از تصادف – باعث افزایش ضربان قلب و ‌منقبض‌تر شدن عضلۀ قلب می‌شود و هورمون‌های استرس آدرنالین، نورآدرنالین و کورتیزول به‌عنوان پیام‌رسان برای این اثرات عمل می‌کنند.

علاوه بر این، رگ‌های خونی که خون را به سمت عضلات بزرگ و قلب هدایت می‌کنند، منبسط می‌شوند و در نتیجه میزان خون پمپ شده به این قسمت‌های بدن افزایش می‌یابد و فشارخون بالا می‌رود. این  جریان به واکنش ستیز یا گریز  نیز شناخته می‌شود. پس از پایان دورۀ استرس حاد، بدن به حالت عادی خود بازمی‌گردد.

استرس مزمن، یا همان استرس بی‌وقفهٔ تجربه شده در یک دورۀ زمانی طولانی، موجب مشکلات طولانی‌مدت برای قلب و عروق خونی می‌شود. افزایش مداوم و پی‌درپی ضربان قلب و افزایش سطح هورمون‌های استرس و فشارخون می‌تواند بر بدن تأثیر بگذارد. این استرس مداومِ طولانی‌مدت می‌تواند خطر ابتلا به فشارخون بالا، حملۀ قلبی یا سکته را افزایش دهد.

استرس حادِ تکرارشونده و استرس مزمنِ مقاوم نیز ممکن است موجب التهاب در سیستم گردش خون، به‌ویژه در سرخرگ‌های کرونری شود، و این یکی از راه‌هایی است که تصور می‌شود استرس را با حمله قلبی مرتبط می‌کند. همچنین آشکار می‌شود که چطور واکنش یک فرد به استرس می‌تواند بر سطح کلسترول تأثیر بگذارد.

به نظر می‌رسد خطر ابتلا به بیماری قلبی مرتبط با استرس برای زنان، بسته به اینکه آیا زن قبل از یائسگی است یا یائسه شده است متفاوت است. به نظر می‌رسد سطوح استروژن در زنانی که هنوز به سن یائسگی نرسیده‌اند به رگ‌های خونی کمک می‌کند تا در هنگام استرس واکنش بهتری نشان دهند که این به بدن آنها کمک می‌کند تا استرس را بهتر مدیریت کند و از آنها در برابر بیماری قلبی محافظت کند. زنان یائسه به دلیل ازدست‌دادن استروژن، این سطح از محافظت را از دست می‌دهند، بنابراین آنها را در معرض خطر بیشتری برای اثرات استرس بر بیماری قلبی قرار می‌دهند.

سیستم غدد درون‌ریز

وقتی کسی موقعیتی را چالش‌برانگیز، تهدیدآمیز یا غیرقابل‌کنترل می‌داند، مغز موجی از جریانات را آغاز می‌کند؛ این جریانات محور هیپوتالاموس – هیپوفیز – آدرنال (HPA) را در گیر می‌کند که محرک اولیۀ واکنش استرس غدد درون‌ریز است. این عملکرد در نهایت منجر به افزایش تولید هورمون‌های استروئیدی به نام گلوکوکورتیکوئیدها می‌شود که شامل کورتیزول است و اغلب به‌عنوان «هورمون استرس» شناخته می‌شود.

محور HPA

در زمان استرس، هیپوتالاموس که مجموعه‌ای است از هسته‌ها که مغز و سیستم غدد درون‌ریز را به هم متصل می‌کند، به غدۀ هیپوفیز پیام می‌دهد تا هورمونی تولید کند که آن هورمون به‌نوبهٔ خود به غدد فوق‌کلیوی که غددی هستند واقع در بالای کلیه‌ها، پیام می‌دهد تا تولید کورتیزول را افزایش دهند.

کورتیزول با بسیج کردن گلوکز و اسیدهای چرب از کبد، سطح سوخت انرژی در دسترس را افزایش می‌دهد. کورتیزول معمولاً در سطوح مختلف در طول روز تولید می‌شود، معمولاً پس از بیداری غلظت این هورمون افزایش می‌یابد و به‌آرامی در طول روز کاهش می‌یابد و یک‌چرخهٔ روزانۀ انرژی را فراهم می‌کند.

در طول یک اتفاق استرس‌زا، افزایش کورتیزول می‌تواند انرژی لازم برای مقابله با چالش‌های طولانی‌مدت یا شدید را فراهم کند.

استرس و سلامتی

گلوکوکورتیکوئیدها، از جمله کورتیزول، برای تنظیم سیستم ایمنی و کاهش التهاب مهم هستند. در حالی که این عمل در موقعیت‌های استرس‌زا یا تهدیدکننده که آسیب ممکن است منجر به افزایش فعال‌سازی سیستم ایمنی شود، چیز ارزنده‌ای  است، اما استرس مزمن می‌تواند منجر به اختلال در ارتباط بین سیستم ایمنی و محور HPA شود.

این اختلالِ ارتباطی با گسترش بعدیِ بسیاری از شرایط سلامت جسمی و روانی، از جمله خستگی مزمن، اختلالات متابولیک (مثلاً، دیابت و چاقی)، افسردگی و اختلالات سیستم ایمنی مرتبط است.

سیستم گوارشی

روده صدها میلیون نورون دارد که می‌توانند کاملاً مستقل [از هم] عمل کنند و در ارتباطی پیوسته با مغز هستند که توانایی احساس «دلشوره داشتن» را توضیح می‌دهد. استرس می‌تواند بر این ارتباط بین مغز و روده تأثیر بگذارد و ممکن است موجب تشدیدِ احساس درد، نفخ شکم و سایر ناراحتی‌های روده شود که به آسانی حس می‌شوند. همچنین روده محل زندگی میلیون‌ها باکتری است که می‌توانند بر سلامت روده و مغز تأثیر بگذارند که [این امر] می‌تواند بر توانایی تفکر و  تحت‌تأثیر قراردادن هیجانات نیز مؤثر است.

استرس با تغییرات باکتری‌های روده در ارتباط است که متعاقبا می‌تواند بر خلق‌وخوی تأثیر بگذارد؛ بنابراین، اعصاب و باکتری‌های روده به‌شدت بر مغز تأثیر می‌گذارند و بالعکس.

استرسِ سال‌های اولیۀ زندگی می‌تواند رشد سیستم عصبی و همچنین نحوۀ واکنش بدن به استرس را تغییر دهد. این تغییرات می‌تواند خطر ابتلا به بیماری‌های روده یا اختلال عملکرد بعدی را افزایش دهد.

مری

در هنگام استرس، افراد ممکن است بسیار بیشتر یا بسیار کمتر از حد معمول غذا بخورند. پُرخوری یا خوردن غذای متفاوت یا افزایش مصرف الکل یا تنباکو می‌تواند منجر به سوزش سر دل یا رفلاکس اسید معده شود. استرس یا خستگی همچنین می‌تواند شدت سوزش سرِ دل را که مرتباً رخ می‌دهد افزایش دهد. حالت نادری از اسپاسم در مری می‌تواند با استرس شدید فعال شود و به‌راحتی با حملۀ قلبی اشتباه گرفته شود.

استرس همچنین ممکن است بلع غذاها را دشوار کند یا میزان هوای بلعیده شده را افزایش دهد که باعث افزایش باد گلو، جمع شدن گاز در روده و نفخ می‌شود.

معده

استرس می‌تواند به‌احتمال زیاد موجب درد، نفخ، حالت تهوع و سایر ناراحتی‌های معده شود. اگر استرس نسبتاً شدید باشد، ممکن است منجر به استفراغ شود. علاوه بر این، استرس ممکن است باعث افزایش یا کاهش بیش از حد اشتها شود. رژیم‌های غذایی ناسالم ممکن است به نوبه خود خلق‌وخوی فرد را بدتر کند.

برخلاف تصور عموم، استرس باعث افزایش تولید اسید در معده و زخم معده نمی‌شود. مورد دوم (زخم معده) در واقع توسط یک عفونت باکتریایی ایجاد می‌شود. هنگامی که استرس دارید، زخم‌ها ممکن است آزاردهنده‌تر باشند.

روده

استرس  همچنین می‌تواند به‌احتمال زیاد منجر درد، نفخ یا ناراحتی در روده شود. این ممکن است  بر سرعت حرکت غذا در بدن تأثیر بگذارد که می‌تواند باعث اسهال یا یبوست شود. علاوه بر این، استرس می‌تواند باعث اسپاسم عضلانی در روده شود که ممکن است دردناک باشد.

استرس می‌تواند بر هضم و اینکه روده‌ها چه مواد مغذی را  جذب می‌کنند تأثیر بگذارد. تولید گاز مربوط به جذب مواد مغذی ممکن است افزایش یابد. روده‌ها یک سد محکم برای محافظت از بدن در برابر (بیشتر) باکتری‌های مرتبط با غذا دارند. استرس می‌تواند این سد روده‌ای را ضعیف‌تر کند و به باکتری‌های روده اجازۀ ورود به بدن را بدهد. اگرچه بیشتر این باکتری‌ها به‌راحتی توسط سیستم ایمنی کشته می‌شوند و ما را بیمار نمی‌کنند، اما نیاز مداوم به عمل التهابی در سطح پایین می‌تواند منجر به علائم مزمن خفیف شود.

استرس به‌ویژه بر افراد مبتلا به اختلالات مزمن روده، مانند بیماری التهابی روده (IBD) یا سندرم روده تحریک‌پذیر (IBS) تأثیر می‌گذارد. این تأثیرگذاری ممکن است به دلیل حساس‌تر بودن اعصاب روده، تغییرات در میکروبیوتای روده، تغییر در سرعت حرکت غذا در روده و یا تغییر در پاسخ‌های ایمنی روده باشد.

سیستم عصبی

سیستم عصبی دارای چندین بخش است: بخش مرکزی شامل مغز و نخاع و بخش غیرمرکزی (peripheral) شامل سیستم عصبی غیر ارادی (autonomic) و ارادی (somatic).

سیستم عصبی غیر ارادی نقش مستقیمی در پاسخ فیزیکی به استرس دارد و به سیستم عصبی سمپاتیک (SNS) و سیستم عصبی پاراسمپاتیک (PNS) تقسیم می‌شود. هنگامی که بدن تحت فشار قرار می گیرد، SNS به آنچه به عنوان پاسخ «ستیز یا گریز» شناخته می شود کمک می کند. بدن منابع انرژی خود را به سمت ستیز با یک موضوع تهدید کنندۀ حیات یا گریز از دشمن تغییر می دهد.

SNS به غدد فوق‌کلیوی پیام می‌دهد تا هورمون‌هایی به نام آدرنالین (اپی‌نفرین) و کورتیزول را آزاد کنند. این هورمون‌ها همراه با اِعمال مستقیم اعصاب غیرارادی باعث می‌شوند ضربان قلب تندتر شود، تعداد تنفس افزایش یابد، رگ‌های خونی در بازوها و پاها گشاد شوند، فرایند گوارش تغییر کند و سطح گلوکز (انرژی قند) در جریان خون برای مقابله با شرایط اضطراری افزایش یابد.

پاسخ SNS نسبتاً ناگهانی است تا بدن را برای پاسخ به یک موقعیت اضطراری یا استرس حاد – عوامل استرس‌زای کوتاه‌مدت آماده کند. پس از پایان بحران، بدن معمولاً به حالت پیش از وضعیت اضطراری و بدون استرس بازمی‌گردد. این بازیابی از طریق PNS تسهیل می‌شود که عموماً اثرات متضادی با SNS دارد. اما فعالیت بیش از حد PNS  می‌تواند در واکنش‌های استرسی هم دخیل باشد؛ برای مثال با ایجاد تنگی نایژه (bronchoconstriction)  (مثلاً در آسم) یا اتساع بیش از حد عروق (vasodilation) و اختلال در گردش خون نمونه‌هایی از این مشارکت است.

هر دو SNS و PNS تعاملات قدرتمندی با سیستم ایمنی دارند که می‌تواند واکنش‌های استرس را نیز تعدیل کند. سیستم عصبی مرکزی به‌ویژه در تحریک پاسخ‌های استرس مهم است، زیرا سیستم عصبی غیرارادی را تنظیم می‌کند و نقش محوری در تشریح زمینه‌ها به‌عنوان تهدید بالقوه ایفا می‌کند.

استرس مزمن -که تجربۀ عوامل استرس‌زا در یک دوره زمانی طولانی است- می‌تواند منجر به تحلیل و کم‌توان شدن بدن برای مدت طولانی شود. همان‌طور که سیستم عصبی غیر ارادی به تحریک واکنش‌های فیزیکی ادامه می‌دهد، فرسودگی در بدن را به بار می‌آورد. مهم نیست که استرس مزمن با سیستم عصبی چه می‌کند، بلکه کاری که فعال‌سازی مداومِ سیستم عصبی با سایر سیستم‌های بدن می‌کند است که مشکل‌ساز می‌شود.

دستگاه تناسلی مرد

دستگاه تناسلی مردانه تحت‌تأثیر سیستم عصبی است. قسمت پاراسمپاتیک سیستم عصبی باعث آرامش (relaxation) می‌شود درحالی‌که قسمت سمپاتیک باعث برانگیختگی(arousal) می‌شود. در کالبدشناسی مرد، سیستم عصبی غیراردی که به‌عنوان واکنش ستیز یا گریز نیز شناخته می‌شود، تستوسترون تولید می‌کند و سیستم عصبی سمپاتیک را فعال می‌کند که موجب ایجاد برانگیختگی می‌شود.

استرس باعث ترشح هورمون کورتیزول در بدن می‌شود. این هورمون توسط غدد فوق‌کلیوی تولید می‌شود. کورتیزول برای تنظیم فشارخون و عملکرد طبیعی سیستم‌هایی از بدن از جمله سیستم قلب و عروق، گردش خون و سیستم تناسلی مرد مهم است. مقادیر بیش از حد کورتیزول می‌تواند بر عملکرد طبیعی بیوشیمیایی دستگاه تناسلی مردانه تأثیر بگذارد.

میل جنسی

استرس مزمن که استرس مداوم در مدت‌زمان طولانی است می‌تواند بر تولید تستوسترون تأثیر بگذارد و منجر به کاهش میل جنسی یا غریزۀ جنسی و حتی باعث اختلال نعوظ یا ناتوانی جنسی شود.

تولیدمثل

استرس مزمن همچنین می‌تواند بر تولید و رشد اسپرم تأثیر منفی بگذارد و سبب بروز مشکلاتی در زوج‌هایی که قصد باردارشدن دارند شود. محققان دریافته‌اند مردانی که در یک سال گذشتۀ زندگی‌شان دو یا چند رویداد استرس‌زا را تجربه کرده‌اند، در مقایسه با مردانی کههیچ رویداد استرس‌زایی تجربه نکرده‌اند درصد تحرکِ اسپرم و  درصد اسپرم با مورفولوژی طبیعی (اندازه و شکل)  کمتری دارند.

بیماری‌های دستگاه تناسلی

هنگامی که استرس بر سیستم ایمنی بدن تأثیر می‌گذارد، بدن در برابر عفونت آسیب‌پذیر می‌شود. در آناتومی مردان، عفونت‌های بیضه، غدۀ پروستات و مجرای ادرار می‌توانند بر عملکرد طبیعی تولیدمثل مردان تأثیر بگذارند.

دستگاه تناسلی زنانه

قاعدگی

استرس ممکن است از طرق مختلف بر قاعدگی در دختران و زنان بالغ تأثیر بگذارد. مثلاً، سطوح بالای استرس ممکن است با اتفاق‌نیفتادن یا نامنظم شدن سیکل‌های قاعدگی، پریودهای دردناک‌تر و تغییر در طول دوره‌ها همراه باشد.

میل جنسی

زنان در طول زندگیشان خواسته‌های شخصی، خانوادگی، حرفه ای، مالی و طیف وسیعی از دیگر خواسته‌های خود را مدیریت می کنند. استرس، حواس پرتی، خستگی و غیره ممکن است میل جنسی را کاهش دهد – به خصوص زمانی که زنان به طور همزمان از کودکان خردسال یا سایر اعضای بیمار خانواده مراقبت می‌کنند، با مشکلات مزمن پزشکی مقابله می‌کنند، احساس افسردگی می‌کنند، مشکلات رابطه یا سوء استفادۀ جنسی را تجربه می‌کنند، با مشکلات کاری سروکله می‌زنند و غیره.

بارداری

استرس می‌تواند تأثیر قابل‌توجهی بر برنامه‌های باروری زنان داشته باشد. استرس می‌تواند تأثیر منفی بر توانایی زن برای باردارشدن، سلامت بارداری وسپری کردن دوران پس از زایمان بگذارد.

افسردگی از اصلی‌ترین عوارض بارداری و دوران پس از بارداریست. استرسِ بیش از حد، احتمال ابتلا به افسردگی و اضطراب را در این دوران افزایش می‌دهد. استرس مادر می‌تواند تأثیر منفی بر جنین و جریان رشدِ دوران کودکی داشته باشد و در هفته‌ها و ماه‌های پس از زایمان، پیوند با نوزاد را مختل کند.

سندرم پیش از قاعدگی

استرس ممکن است علائم قبل از قاعدگی را بدتر و مقابله با آن را  دشوارتر کند و علائم پیش از قاعدگی ممکن است برای بسیاری از زنان  منجر به استرس شود. این علائم شامل دل‌درد دوران قاعدگی، ادم (oadema) و نفخ، خلقیات منفی (احساس کج‌خلقی و «افسردگی») و نوسانات خلقی است.

یائسگی

همچنان که دوران پسا قاعدگی نزدیک می‌شود هورمون‌ها به‌سرعت دائماً تغییر می‌کنند. این تغییرات با اضطراب، نوسانات خلقی و احساس پریشانی همراه است؛ بنابراین پسا قاعدگی می‌تواند به‌خودی‌خود یک عامل استرس‌زا باشد. مقابله با برخی از تغییرات فیزیکی مرتبط با پسا قاعدگی، به‌ویژه گرگرفتگی، دشوار است. علاوه بر این، پریشانی هیجانی (emotional distress) ممکن است باعث بدتر شدن علائم فیزیکی شود. مثلاً، زنانی که اضطراب بیشتری دارند ممکن است افزایش تعداد گرگرفتگی‌ها و یا گرگرفتگی شدیدتر را تجربه کنند.

بیماری‌های دستگاه تناسلی

هنگامی که استرس زیاد باشد، احتمال تشدید علائم بیماری‌های تناسلی مانند ویروس هرپس سیمپلکس یا سندرم تخمدان پلی‌کیستیک افزایش می‌یابد. تشخیص و درمان سرطان‌های تناسلی می‌تواند استرس قابل‌توجهی ایجاد کند که  مستلزم توجه و حمایت بیشتری است.

[1] Bronchioles: برونشیول ها مجرای هوا در داخل ریه ها هستند. آنها مانند اندام درختی از برونش منشعب می شوند – دو مجرای اصلی هوا که از طریق آنها هوا از نای (نای) پس از استنشاق از طریق بینی یا دهان جریان می یابد.

[2] strong emotions: احساساتی مثل عشق، تنفر، حسادت و. . . که کنترل و مدیریتشان سخت است.

منبع: apa

AAA

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *