اضطراب یک احساس بنیادی است که از زمانی که بشر وجود داشته، همراهش بوده است. این احساس با فعال کردن سیستم عصبی ما، باعث بوجود آمدن پریشانی خاطر و دلهره می‌شود. همچنین می‌تواند تپش قلب ما را بالا برده، ذهنمان را درگیر کند و کاری کند که دلشوره بگیریم.

ریشه‌شناسی واژه اضطراب

واژه‌ی اضطراب از اسم لاتین اَنگُر [angor] (به معنای عذاب)، و فعل متناظر آن اَنگو [ango] (در تنگنا قرار دادن) ریشه می‌گیرد. یکی از واژگان هم‌ریشه با آن، اَنگوستوس [angustus] به معنای تنگ است. این واژگان از همان ریشۀ هندواروپایی می‌آیند که واژه‌ی اَنگست [Angst] را (به معنای ترس) در زبان آلمانی مدرن (و واژگان هم‌خانواده‌ی آن را در زبان‌های هلندی، دانمارکی، نروژی و سوئدی) ساخته است.بطور جالبی رابطۀیکسانی میان مفهوم تنگنا و اضطراب در زبان عبری انجیلی قابل مشاهده است. در واقع ایوب عذاب خود را بطور مستقیم با اصطلاحی عبری [به معنای تنگی] در عبارت «تنگنای روح من» (در سوره‌ی  ایوب ۷:۱۰) بیان می‌کند

در زبان فرانسوی، و دیگر زبانهای رومانس، واژه‌ی آنکسیوت[anxiete] (اضطراب؛ برگرفته از واژه‌ی لاتین انگزیتاس[anxietas]) معمولاً از واژه‌ی آنگوآس[angoisse] (عذاب؛ از واژه‌ی لاتین آنگوستیا [angustia]) متمایز دانسته می‌شود. گاه برخی نویسندگان هر دو واژه را هم‌معنا درنظر می‌گیرند. بیشتر اوقات تفاوتی جزئی تعیین می‌شود: اضطراب به احساسی روانشناختی اطلاق می‌شود امّا عذاب، حالتی جسمی را مشخص می‌کند. جوزف لِو وی-والنسی (۱۸۷۹-۱۹۴۳)، پروفسور روانپزشکی در پاریس که در آوشویتس جان باخت، واژه‌ی «آنکسیوت» را در کتاب درسی روانپزشکی خود بعنوان احساس انتظاری ظلمانی و آزار دهنده توصیف کرده است. طبق توصیف، آنکسیوت جوانب روانشناسی و شناختی نگرانی را شامل می‌شود. واژه‌ی «آنگوآس»، در تضاد با آن، بعنوان تجربه‌ی انقباض اسپاسمی ارادی یا غیرارادی رشته‌های عضلانی توصیف شده است.

تعریف اضطراب

واژه (anxiety) که ما اضطراب را معادل آن می‌گذاریم از واژه‌های لاتین و یونانی گرفته شده که برای اشاره به «احساس خفگی»، «پریشان خیالی» و «تحت فشار شدید بودن» استفاده می‌شده‌اند. این خود بیانگر آن است که اضطراب هم امری ناخوشایند است و هم دارای ترکیبی احساسی و فیزیکی است .احساساتی از قبیلِ قفل شدن ذهن، داشتن توده‌ای در گلو و فلج شدن بدن از ترس.

در زبان انگلیسی از قرن هفدهم برای بیان دسته‌ای از احساسات و افکار استفاده از واژه اضطراب رایج شد. این احساسات و افکار عبارتند از: دلهره، ترس، نگرانی، فشار عصبی بوجود آمده از موقعیت‌هایی با پیامدهای نامشخص و غیرقطعی.

دلیل اضطراب هم می‌تواند مشخص باشد هم نامعلوم. بیشتر اوقات می‌توان تشخیص داد که علَت اضطراب چیست. مثلا قرار است که در جلوی تعداد زیاد از کسانی که نمی‌شناسید سخنرانی مهمی داشته باشید. اما در بعضی موارد اضطراب ما می‌تواند مبهم باشد، و نتوانیم علت آن را تشخیص دهیم. اضطرابی که دلیل آن مشخص نیست(free-floating anxiety) می‌تواند مانند شنیدن صدای بلند آزاردهنده‌ای باشد که ما صدای آن را می‌شنویم اما نمی‌توانیم منشا آن را بیابیم. 

اضطراب حسی است که وقتی ممکن است اتفاق بدی بیفتد اما هنوز نیفتاده است آن را تجربه می‌کنیم. اضطراب دو جزء اساسی دارد. جزِئی که شامل حالت‌های جسمانی (آشفتگی، بی‌قراری، فشار عصبی) می‌شود و جزئی که افکار (نگرانی، دلواپسی، هراس) را در برمی‌گیرد. اضطراب از هر نوع که باشد دقیقا وقتی رخ می‌دهد که ممکن است اتفاق بدی بیفتد، اما هنوز نیفتاده است.همچنین علت اضطراب چه منشا آن هراس باشد، چه هیجان، تنها وقتی به وجود می‌آید که درباره وقایع آینده نگران هستیم، و وقایع آینده را پیش‌بینی می‌کنیم. 

از نظر کارکردی اضطراب احساس بسیار جالب توجهی است. این احساس بسیار شبیه احساس ترس است. اما ویژگی‌های امید را هم دارد. از این جهت که امور معطوف به آینده غیرقطعی را مورد بررسی قرار می‌دهد. اضطراب مانند هشدار مراقبتی است که موجب بروز ناراحتی، دلواپسی درباره تهدیدهای احتمالی آینده می‌شود. همچنین نشانه‌ای سودمند است که به ما اعلام می‌کند بین جایی که اکنون هستیم و جایی که امیدواریم باشیم تفاوت و مغایرت وجود دارد. در نتیجه جلوگیری از تهدیدهای احتمالی و رسیدن به اهداف نیازمند کوشش است. اضطراب با فعال کردن آمادگی عمل در ما باعث می‌شوید بجنگیم یا فرار کنیم در کنار اینکه ما را مجبور می‌کند سخت تلاش کنیم تا به چیزی برسیم که می‌خواهیم، ولی هنوز آن را نداریم. اضطراب استقامت را در ما ایجاد می‌کند.

هر چند حس مضطرب بودن، حس خیلی خوبی نیست. اما اضطراب خوب و موفق عمل می‌کند و با حس‌های بدی که در ما ایجاد می‌کند مثل عصبانیت، نگرانی، دلواپسی باعث می‌شود که ما هر کاری انجام دهیم تا از دست این احساسات خلاص شویم. کارهایی که در رسیدن به اهدافمان از ما محافظت می‌کنند و ما را برای رسیدن به آن اهداف یاری می‌کنند.

تفاوت اضطراب و هراس

احساسات انسان به دو نوع کلی تقسیم می‌شود. احساسات اولیه و اساسی و احساسات پیچیده. منبع احساسات اولیه و اساسی زیست‌شناختی و ابزارشان جهان‌شمول است این احساسات بین انسان و حیوانات مشترک است.هراس در این نوع از احساسات قرار می‌گیرد. اما احساسات پیچیده مثل پشیمانی، اندوه، شرم، اضطراب فراتر از غریزه هستند و مختص به انسانند. احساسات اساسی و اولیه اجزای تشکیل دهنده احساسات پیچیده‌اند.

ترس واکنش قطعی و آنی است در برابر اتفاقی خطرآفرین در زمان حال که وقتی آن اتفاق و خطر از بین رفت، ترس هم از بین می‌رود. اما احساس اضطراب، نگرانی درباره آینده نامشخص و غیرقطعی است که در بین فضاهای بینابینی رخ می‌دهد.اضطراب بین فهمیدن اینکه احتمال دارد اتفاق بدی رخ دهد و بروز آن اتفاق.

تفاوتِ اضطراب و اختلالِ اضطراب

تفاوت اصلی اضطراب و اختلال اضطرابی «آسیب کارکردی»(functional impairment) است، که به معنی قرار گرفتن اضطراب در مسیر زندگی است. به شکلی که زندگی شما را مختل کند. اضطراب ممکن است که حال شما رو بطور موقتی پریشان کند ولی اختلال اضطرابی فراتر از این است. به علاوه خود اضطراب به تنهایی احساسی سودمند است اما علائم اختلال‌های اضطرابی اصلا مفید و سودمند نیستند و بسیار دست و پا گیرند. کسانی که دچار اختلال اضطرابی می‌شوند، اینطور نیست که تنها مبتلا به اضطراب شدید می‌شوند، بلکه مسئله این است که توانایی و ابزارهایشان برای کنترل و کاهش احساس اضطراب کارایی کافی ندارد. اضطراب اگر چه می‌تواند احساسی مفید است، علائم اختلالات اضطرابی نه تنها مفید و سودمند نیستند، بلکه به شدت دست و پا گیرند.

AAA

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *